Mein Bild
Mitglied Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran VVMIran e.V. عضو کانون دفاع حقوق بشر در ایران و شبکه مدافعین حقوق بشر ایران
اخبار نقض حقوق بشر در ایران Nachrichten über Menschenrechtsverletzungen im Iran

27.04.2021

 قتل ناموسی؛ گفتگو با اوین مصطفی‌زاده فعال حوزه‌ی زنان/ بهاره گوهر

قتل ناموسی؛ گفتگو با اوین مصطفی‌زاده فعال حوزه‌ی زنان/ بهاره گوهر

قتل ناموسی یکی از اشکال خشونت علیه زنان است که به بهانه‌ی لکه‌دارکردن آن‌چه ناموس می‌خوانند، حق حیات را از قربانی سلب می‌کنند. قربانیان قتل‌های ناموسی خانوادگی معمولاً دخترانی‌اند که ازدواج نکرده‌اند و توسط پدر، برادر و شوهر کشته می‌شوند. دلایلی هم‌چون سرپیچی‌کردن از ازدواج‌های اجباری و برقراری روابط عاشقانه دلایل قتل‌های ناموسی و زن‌کشی‌ها به حساب می‌آیند. قتل‌های ناموسی اغلب به دست خانواده است و قربانیان اصلی چنین قتل‌هایی دختران و زنان‌اند. بعد از اپیدمی کرونا قتل‌های ناموسی در ایران افزایش پیدا کرده‌ و عواملی مانند فشار روانی، فقر اقتصادی و بیکاری مردان همه در افزایش خشونت خانگی علیه زنان نقش داشته‌اند. بعضی از مردان به بهانه‌ی اختلاف مالی یا کینه‎ی شخصی با زنی، عمداً به نام ناموس او را می‌کشند. در جامعه‌های سنتی، اطرافیان، جامعه و حتی اقوام دور روی رفتار زنان کنترل دارند. همین سنت غلط باعث شده که زنان قربانی فرهنگ مردسالاری شوند. زنان نسل جدید با وجود قوانین و سنت‌های ارتجاعی، آزادانه‌تر رفتار می‌کنند و کم‌تر تابع قوانین و فرهنگ سنتی‌اند. همین آزادی اندیشه و عمل زنان باعث شده آنان قربانی قتل‌های ناموسی شوند. در بعضی از پرونده‌های قتل ناموسی زنان به خاطر رابطه، کارکردن، درس‌خواندن، بیرون‌رفتن و پخش رقص در فضای مجازی کشته‌ شده‌اند. این زنان بیش‌تر با تفنگ و حلق‌آویز‌کردن به قتل می‌رسند که معمولاً قاتل یا قاتلان در صورت دستگیری و تشکیل پرونده‌ی قضایی بعد از چند روز با رضایت یکی از بستگان آزاد می‌شوند.

درباره‌ی قتل‌های ناموسی با اوین مصطفی‌زاده گفت‌وگویی داشته‌ایم. او کنش‌گر حقوق بشر و فعال حوزه‌ی زنان است. او در کمپین قتل‌های ناموسی فعال است و روی قتل‌های ناموسی کردستان کار می‎کند و در سایت‌های حقوق بشری درباره‌ی نقض حقوق بشر و خشونت علیه زنان کار تحقیقی و روزنامه‌نگاری انجام می‌دهد...

ادامه در ماهنامه خط صلح


21.04.2021

افق تیره حکومت طالبان در افغانستان...

با خروج کامل آمریکا و دیگر کشورهای خارجی، طالبان که غازه فریب را بر چهره‌اش مالیده تا مشروعیتی کسب کند، می‌رود که به تدریج افغانستان را به همان افغانستان بیست سال پیش برگرداند؛ یعنی اجرای تام و تمام احکام و قوانین اسلامی و تبدیل کردن آن به کانون خشونت، افراطی‌گری و تروریسم که بی‌شک به دیگر کشورها از جمله به کشورهای غربی، سرریز خواهد شد. همسایگان و کشورهای منطقه‌ای هم مانند ایران، چین، روسیه و ترکیه هم که به درجات مختلف روابط خوبی با طالبان دارند، در حال سنگین و سبک کردن اوضاع هستند که با خروج آمریکا چه بهره‌هایی را می‌توانند نصیب خود کنند و از چه راه‌هایی می‌توانند از تهدیدات بالقوه افغانستان تحت کنترل طالبان و سیل مهاجران بکاهند. برای جمهوری اسلامی این اهداف استراتژیک متصور است: پرهیز از درگیری و مقابله با طالبان؛ دفع تهدیدات سلفی-جهادی از داخل افغانستان؛ حمایت از شیعیان افغان؛ و مشارکت و بهره‌برداری از پروژه‌هایی که افغانستان را از طریق ایران به کشورهای آسیانه میانه ارتباط بدهد...

19.04.2021

 نمایی از خشونت خانگی زیر لایه‌های پنهان و آشکار «کار خانگی»
نمایی از خشونت خانگی زیر لایه‌های پنهان و آشکار «کار خانگی»/ نجمه واحدی

خانه اولین مکانی‌ست که تقریباً همه‌ی ما در آن رشد کرده­ایم، پرورانده شده­ایم و امنیت و آسایش هر روزه­‌یمان را در این مکان جست‌وجو می‌کنیم، اما خانه برای همه‌ی اعضای آن یک تصویر مشترک ندارد؛ هرچند خانه برای بخشی از اعضای جامعه محل آسایش است، اما برای خیلی از زنان «محل کار» است.

خانه هم‌چنانی که می­‌تواند اولین مکان امن زندگی هر فرد باشد، به گفته‌ی متخصصانی که بر خشونت خانگی و قتل‌­ها در جهان متمرکزند، هم‌چنین می‌تواند بستری مهیا برای بروز انواع خشونت­‌ها باشد؛ چنان‌که خانه جزو اولین مکان‌هایی شناخته شده که احتمال خشونت و حتی قتل در آن بسیار بالاست. در این نوشتار قصد داریم از منظری متفاوت به لایه­‌های زیرین فضای امن و آرام خانه بخزیم و ببینیم برای زنانی که از خانه نوعی محل کار را تجربه می­‌کنند، یعنی زنانی که مشغول انجام «کار خانگی»‌اند، تجربه‌ی «خشونت خانگی» چه ابعاد و زوایایی پیدا می‌کند.

خشونت فقط علیه زنان؟ خشونت علیه زنان به دلیل نقشی که «جنسیت» و بستر فرهنگی جنسیت‌­زده در آن ایفا می‌­کند، با موضوع خشونت به طور عام متفاوت است. خشونت علیه زنان همان خشونت عام در بعد صرفاً روان‌شناختی یا فقط اجتماعی یا فقط جرم­شناسانه نیست و می­‌بایست مثل سایر مسائل حوزه‌ی زنان از زوایای مختلفی دیده شود؛ در نتیجه برای حل این مسئله‌­ی همه‌جانبه نیز نهادهای مختلفی می­بایست دست به کار شوند و تلاش‌­های فردی یا راه‌حل‌های روان‌شناسانه یا فقط تغییر قوانین به تنهایی نمی‌­توانند خشونت علیه زنان را از جامعه محو کنند.

خشونت علیه زنان چهره­‌های مختلفی از جمله خشونت فیزیکی، خشونت جنسی، خشونت روانی‌ــ‌کلامی، خشونت اجتماعی و خشونت اقتصادی دارد؛ ضمن این‌که خشونت علیه زنان در دو سطح فضای عمومی، و فضای خصوصی رخ می‌­دهد، اما تمرکز ما در این نوشتار بر خشونت­‌هایی­‌ست که برای زنانی که مشغول انجام کار خانگی‌اند، رخ داده. داده‌­های این نوشتار از پژوهشی به دست آمده که در آن ما به دنبال شنیدن تجربه‌­های زنان از کار خانگی با سی‌وسه زن مصاحبه‌ی کاملی کرده‌ایم و از حدود هفتصد زن دیگر از طریق فضای مجازی باب گفت‌وگو درباره‌ی کار خانگی را باز کرده­ایم. سئوالات ما مرتبط با خشونت خانگی نبود، اما در خلال پاسخ­‌ها صدای زنانی را شنیدیم که آن‌چه در کار خانگی تجربه می‌­کردند، چهره‌­های پنهانی از شکل­‌هایی از خشونت خانگی را به ما نشان می­‌داد؛ به خصوص دو شاخه‌ی اصلی «خشونت عاطفی» و «خشونت اقتصادی»...

ادامه پست در ماهنامه : خط صلح


14.04.2021

 بازداشت هشت دستفروش کتاب در میدان انقلاب تهران ...

گزارش خبرگزاری هرانا :

هشت دستفروش کتاب در میدان انقلاب تهران، به دلیل آنچه “فروش کتاب‌های غیر قانونی” عنوان شده، توسط پلیس امنیت بازداشت شدند. نیروهای پلیس برخی از کتب دستفروشان را ضبط و با خود برده اند. به گزارش خبرگزاری هرانا به ننقل از ایبنا، روز شنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۰، هشت دستفروش کتاب در راسته کتابفروشی میدان انقلاب تهران، توسط پلیس امنیت بازداشت شدند.

یکی از اعضای کارگروه صیانت از حقوق نشر اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران گفت: ساعتی پیش پلیس امنیت با حضور در میدان انقلاب و راسته کتابفروشان، هشت دستفروش کتاب را بازداشت کرد. وی ضمن اینکه شهروندان بازداشت شده را “بساط‌گستران کتاب‌های غیرقانونی و قاچاق” عنوان کرد، مدعی شد: شماری از کتب این افراد نیز شامل آثاری درباره سلطنت‌طلب‌‌ها، آثار بدون مجوز و همچنین کتاب‌های پرفروش ناشران که به‌صورت قاچاق منتشر شده بودند، توسط نیروهای پلیس ضبط شد.

12.04.2021

 تظاهرات ایرانیان بر ضد قرداد چین در شهر دوسلدروف آلمان



08.04.2021

 گزارش رادیو آسوشیتدپرس : گرانی و جمعیت فقرزده در ایران


آسوشیتدپرس: در یک سال گذشته ۴٠ درصد بر جمعیت زیر فقر ایران اضافه شده است ، آسوشیتدپرس با انتشار گزارشی دربارۀ افزایش شدید قیمت مواد خوراکی در ایران طی ماه‌های گذشته، افزایش تورم و قیمت‌ها در این کشور را بی سابقه خوانده و گفته است که مردم دیگر از خریدن گوشت و لبنیات خودداری می‌کنند و قیمت هر دلار آمریکا که در زمان امضای برجام ۳٢ هزار ریال بود اکنون به بیش از ٢٨٠ هزار ریال رسیده است. بخش‌های گسترده‌ای از مردم ایران بیش از گذشته گرفتار تهیدستی شده‌اند. بر اساس آمار دولتی، تنها در یک سال گذشته شمار ایرانیانی که زیر خط فقر فروافتاده‌اند – یعنی کسانی که درآمد ماهانه‌شان تنها معادل ۴۶ دلار است – حدود ۴٠ درصد افزایش یافته است.

05.04.2021


... سانسور ، ماهیت جمهوری اسلامی

مهدیه گل‌رو، فعال مدنی ، نگاهی کرده به بیانیه کانون نویسندگان ایران ، به بهانه روز مبارزه با سانسور و رویکرد مسئولان جمهوری اسلامی به حقوق شهروندان ایرانی و آزادی‌های آنان ...


 

 

04.04.2021

 

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سیامک نمازی، شهروند دوتابعیتی ایرانی – آمریکایی محبوس در زندان اوین طی نامه‌ای خطاب به محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه ضمن توضیح مشکلات خود، درخواست اعزام به مرخصی کرده است. این زندانی دوتابعیتی در بخشی از نامه خود نوشته است: «امروز، اگر بعد از شش سال بردباری به این شدت تقلا می‌کنم تا بلکه صدایم به گوش عالی‌ترین مقام قضایی کشورم برسد، به این خاطر است که می‌ترسم دیر شود و هرگز خود را نبخشم که چرا بیشتر تلاش نکردم تا پدر ۸۵ ساله‌ام را که در شرایط جسمی خطرناکی بسر می‌برد و مادر خسته‌ام، که ایستادگی در برابر فشارهای کمرشکن این سال‌ها چشمانش را پرخون کرده و نفسش را بریده است. بار دیگر در آغوش بگیرم، دیر شود و عاقبت ایرانم را از من بگیرند و حتی فرصت خداحافظی را هم ندهند.»

متن این نامه، که جهت انتشار به دست هرانا رسیده است، در ادامه می آید:

«جناب حجت الاسلام محسنی اژه‌ای، ریاست محترم دستگاه عدلیه!

سلام علیکم! احتراما اینجانب سیامک نمازی، فرزند محمدباقر و شهروند دلباخته ایران زمین هستم که ۶ سال از حبس ۱۰ ساله‌ام را بدون حتی یک روز مرخصی در اوین سرکرده‌ام و ناباورانه امروز قدیمی‌ترین محکوم امنیتی موسوم به «دوتابعیتی» به حساب می‌آیم. جناب محسنی اژه‌ای! گفتن «۶ سال حبس بدون وقفه» آسان است ولی تجربه آن، آن هم همراه با برخی بی‌مهری‌ها جسم و روان انسان را خرد و وضعیت خانوادگی او را مانند آینده‌اش تباه می‌کند. ۶ سال! در طی این مدت ۳ رئیس قوه قضائیه، ۳ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۳ دولت و ۳ مجلس روی کار بوده‌اند. هر دو وکیل مدافعم و حتی قاضی دادگاه تجدیدنظرم فوت کردند. کشورمان دچار زلزله، سیل و خشکسالی شد. کیارستمی، شجریان و انتظامی جاودانه شدند. پلاسکو و سانچی سوختند. کرونا آمد! ولیکن من هنوز زندانم! در اینجا دیده‌ام برادر رئیس جمهور وقت نیامده به زندان، فورا به مرخصی برود و اینکه در بندمان دوستان مزاح کنند که ایشان  و دیگر «از ما بهتران» ما بین مرخصی‌هایشان گاهم هم به ماه سر می‌زنند. بازداشت شهردار تهران و به مرخصی رفتن‌هایش را شاهد بودم. شروع دادگاه‌های ویژه اقتصادی اینجا بودم و «اخلالگرانی» دیده‌ام که به محض دریافت حکم‌ها ۲۰  و ۳۰ ساله به مرخصی‌های چند ماهه رفتند و من هنوز اینجا هستم...

متن کامل متن این نامه و گزارش کلیک نمایید<<<

03.04.2021

 


سلول انفرادی برای هر موجود زنده‌ای شکنجه است/ گفتگوی رضا اکوانیان با نرگس محمدی

ماهنامه خط صلح – نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی پیشین و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر است. وی بارها تجربه بازداشت توسط نهادهای امنیتی و نگهداری طولانی‌مدت در سلول انفرادی را داشته است. او چندی پیش به همراه شمار دیگری از فعالین مدنی و زندانیان سیاسی سابق با حضور در دفتر قضایی نسبت به نگهداری متهمان در سلول‌های انفرادی شکایت خود را ثبت کرد. ماهنامه خط صلح طی گفت‌وگویی با خانم محمدی به بررسی آثار سلول انفرادی بر سلامت روان بازداشت‌شدگان و تجربه‌های شخصی وی از زندان پرداخته است، متن این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:

توصیف شما از فضای سلول انفرادی چیست؟ سلول انفرادی چه تاثیرات روحی و روانی بر روی یک زندانی می‌گذارد؟

طبق تعاریفی که از شکنجه در متون حقوق بین‌الملل وجود دارد، اذیت و آزار و فشاری که چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ روحی و روانی، خارج از توان انسان به فرد وارد شود، شکنجه تلقی می‌شود. از آن‌جایی که سلول انفرادی به گونه‌ای طراحی شده تا فشار روحی و روانی را به فرد محبوس در سلول وارد کند و فضا را برای او غیرقابل تحمل کند، فرد محبوس در سلول وادار به اعتراف علیه خود و دیگران به شکل دروغ می‌شود؛ یا اینکه اتهاماتی را می‌پذیرد که آنها حتی منجر به صدور حکم مرگ برای او می‌شوند یا احکام سنگین زندان را برایش رقم می‌زند؛ یا اینکه تحت فشار روحی و روانی که برایش غیرقابل تحمل می‌شود وادار به مصاحبه‌هایی می‌شود که در آن مصاحبه‌ها به آنچه که بازجویان از او می‌خواهند تن می‌دهد؛ همه این‌ها نشان از این دارد که شکنجه سفید متاسفانه در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران به شکل حبس زندانی در سلول انفرادی اعمال می‌شود و نتایج ناگوار آن را طی چهل و سه سال گذشته شاهد بوده‌ایم.

برای روشن شدن آن‌که چه فشار روحی و روانی در سلول انفرادی به زندانی وارد می‌شود سعی می‌کنم از فیزیک سلول انفرادی شروع کنم. سلول انفرادی یعنی مکانی با مساحت بسیار محدود که در بازداشتگاه‌های مختلف این مساحت‌ها فرق دارد. مثلا سال ۱۳۸۰ که من در زندان عشرت‌آباد سپاه پاسداران متحمل حبس در سلول انفرادی شدم، سلول‌های انفرادی به اندازه‌ای بود که فقط یک نفر در آن می‌توانست جا بشود. یعنی موقع خوابیدن به اندازه قد انسان بود و دستی که از دو طرف باز بشود. البته سلول‌هایی بود که از دو طرف هم دست باز نمی‌شد.  بعضی از زندانی‌ها در آن سلول‌ها نگهداری می‌شدند.

بنابراین چهار دیوار است که معمولا با رنگ کرم یا رنگی روشن، رنگ می‌شود. چشم بعد از مدتی با این رنگ‌ها اذیت می‌شود. چون رنگی ثابت است و تنوع رنگی وجود ندارد. دیوارها بسیار به زندانی نزدیک است. سقف بلندی وجود دارد که عموما از پنجره‌ای برخوردار نیستند. مثلا در زندان عشرت‌آباد، فضایی خیلی کوچک سی تا چهل سانتی‌متر در عددی در همین حدود نزدیک سقف بود که از آن هم نوری به داخل سلول نمی‌آمد. تنها می‌شد از آن طریق تشخیص داد که روز است یا شب. یا مثلا در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹، درست است که پنجره‌ها با ارتفاع خیلی بلند نزدیک سقف بود، ولی پشت آن ورق‌های آهنین سوراخ سوراخی گذاشته بودند که از آنها بیرون قابل دید و تشخیص نبود. ولی از آن روزنه‌ها فقط می‌شد تشخیص داد که روز است یا شب. بعضی از سلول‌های انفرادی در شهرستان‌ها از فضایی حداقلی هم محدودتر و محروم‌تر هستند. مثلا یادم است که وقتی زینب جلالیان برایم تعریف می‌کرد و از سلول های انفرادی در کردستان می‌گفت که به مدت چند ماه از آنجایی که هیچ منفذی رو به بیرون وجود نداشت، شب و روز را از دست داده بود. می‌گفت یک موقع دندان‌هایم را مسواک زدم و فکر کردم که نصف شب است می‌خواستم بخوابم و مامورین آمدند و از من خواستند که بیرون بیایم، وقتی که از آن راهروها و دالان من را گذراندند و به سمت دری بردند که رو به بیرون باز می‌شد، در هواخوری که باز شد، دیدم آفتاب درست بالای سرم است و ظهر است. یعنی حتی روز و شب را هم از دست داده بودم.